آگاه بودن بر رازهای نهان از خلق. از عالم غیب آگاهی داشتن. دانستن غیب. رجوع به غیب شود: گفتم: زندگانی خداوند دراز باد. غیب نتوانم دانست، اما این مقدار دانم که... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 324). گفت در ظاهرش عیب نمی بینم و در باطنش غیب نمیدانم. (گلستان سعدی). غیب ندانند مگر اهل غیب عیب نبینندبجز اهل عیب. خواجوی کرمانی
آگاه بودن بر رازهای نهان از خلق. از عالم غیب آگاهی داشتن. دانستن غیب. رجوع به غیب شود: گفتم: زندگانی خداوند دراز باد. غیب نتوانم دانست، اما این مقدار دانم که... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 324). گفت در ظاهرش عیب نمی بینم و در باطنش غیب نمیدانم. (گلستان سعدی). غیب ندانند مگر اهل غیب عیب نبینندبجز اهل عیب. خواجوی کرمانی